آلیس مونرو نیوز: دومین قربانی ادعایی شوهر صحبت می کند



هشدار: این مقاله حاوی محتوای گرافیکی است که ممکن است برای خوانندگان آزار دهنده باشد. احتیاط توصیه می شود.

دومین زنی که علناً شوهر فقید آلیس مونرو را به هدف قرار دادن او در کودکی متهم کرد، می‌گوید امیدوار است داستان او والدین را تشویق کند تا فرزندانشان را باور کنند.

جین موری نه ساله بود که می‌گوید جرالد فرملین چند سال قبل از ازدواج با مونرو در خانه خانواده‌اش در تورنتو، خودش را در معرض او قرار داد. پنجاه و پنج سال بعد، او الهام گرفت تا برای اولین بار به طور عمومی در مورد آن صحبت کند، پس از اینکه فهمید که Fremlin بعداً یکی از دختران مونرو، آندریا رابین اسکینر، زمانی که او نیز نه ساله بود، مورد آزار جنسی قرار گرفت.

موری 64 ساله می گوید که تجربه او عمیقاً با اسکینر متفاوت بود. ماه گذشته، اسکینر در مقاله‌ای برای تورنتو استار توضیح داد که چگونه، سال‌ها پس از تعرض فرملین به او، هر تابستان به خانه مادرش بازگردانده می‌شد و همچنان مورد آزار و اذیت او قرار می‌گرفت. تصمیم مادرش برای ماندن در فراملین پس از اطلاع از آزار جنسی، میراث یکی از مشهورترین نویسندگان کانادایی را خدشه دار کرد. مونرو در ماه می در سن 92 سالگی درگذشت.

او گفت که وقتی فراملین موری را هدف قرار داد، مادرش فورا او را از خانه بیرون کرد و موری تا زمانی که بالغ شد دیگر او را ندید. او که اکنون به گذشته نگاه می کند، گفت که از این حادثه “به ویژه آسیب دیده” احساس نمی کند.

او روز دوشنبه در یک مصاحبه تلفنی گفت: “من هرگز با این احساس بزرگ نشدم که کار اشتباهی انجام داده ام.” “احساس می‌کردم که کاملاً تبرئه شده‌ام، زیرا آنها فوراً مرا باور کردند.”

موری، که برای اولین بار داستان خود را به تورنتو استار گفت، امیدوار است تصمیم او برای صحبت کردن به والدین دیگر کمک کند تا اهمیت اقدام قاطع را درک کنند. او گفت: “علاوه بر شهرت آلیس مونرو، مهمتر از همه، اگر اتفاقی افتاد و فرزند شما آن را گفت، آن را باور کنید و مطابق با آن عمل کنید.”

تنها پس از انتشار مقاله اسکینر بود که مشخص شد که فرملین، که در سال 2013 در سن 88 سالگی درگذشت، در سال 2005 به جرم تجاوز به دختر ناتنی خود اعتراف کرد.

فراملین دوست خانوادگی والدین موری بود. آنها با هم در دانشگاه وسترن انتاریو، همراه با آلیس و جیم مونرو، که شوهر اول نویسنده و پدر سه دختر او، از جمله آندریا، شدند، تحصیل کردند.

ماریان وب، خواهر بزرگ موری، گفت که فرملین اغلب با خانواده آنها دیدار می کرد و زمانی را به خاطر نمی آورد که او با والدینش دوست نبود. او گفت که او هرگز با او بدرفتاری نکرده است و به یاد دارد که “یک نوع حسادت” برای خواهر کوچکش کارت پستال هایی از سفرهای خود در سراسر جهان می فرستاد. او اکنون این رفتار را “شکل دادن خوب” می بیند.

موری که هفت سال از وب کوچکتر است، گفت که از دریافت کارت پستال، هدایا و توجه فرملین لذت می برد و او را به عنوان یک عمو می دید.

سپس، هنگامی که فراملین در سال 1969 به دیدنش می رفت، موری نه ساله یک روز صبح به اتاقش آمد تا از او بپرسد که برای صبحانه چه می خواهد. او گفت که او پتوی خود را انداخت و خود را در معرض او قرار داد. شوکه شده از اتاق خارج شد و شروع به درست کردن بلغور جو دوسر کرد.

او گفت که فرملین سپس به دنبال او وارد آشپزخانه شد و به او گفت: “نباید با k-k به تو شلیک می کردم.”

او می‌گوید: «من هرگز نشنیده‌ام که بزرگسالان این‌طور صحبت کنند یا از این کلمات استفاده کنند. پدر و مادرم در مورد مسائل بسیار بالینی بودند.

او به یاد آورد، اما فراملین ادامه داد. “بعد گفت: باشه پس باید منو ببینی. شاید دوست داری مال خودت را به من نشان بدهی

موری گفت در آن لحظه از اتاق خارج شد و مادرش را بیدار کرد تا به او بگوید چه اتفاقی افتاده است. او گفت: “وقتی به او گفتم مادرم عصبانی شد” و بلافاصله دختران را مجبور به ترک خانه کرد. وب گفت که آنها در انتهای خیابان منتظر ماندند تا ماشین فراملین را دیدند که در حال حرکت است.

موری گفت، وقتی آنها برگشتند، والدینش گفتند که فرملین هرگز به خانه باز نمی گردد. پس از آن، او گفت: “آنها دیگر در مورد آن صحبت نکردند.”

موری تا نزدیک به دو دهه بعد، در عرضه یکی از کتاب‌های مونرو در سال 1986، دوباره Fremlin را ندید. مونرو و فرملین 10 سال قبل ازدواج کرده بودند. او گفت: “من پیش او رفتم و گفتم: “شما احتمالاً من را نمی شناسید، اما من جین وب هستم” و او فقط وحشت زده به نظر می رسید.

او از کودکی با او در مورد این حادثه روبرو نشد، اما می خواست او را بترساند. «وقتی کوچک بودم او مرا می ترساند و می خواستم به چشمانش نگاه کنم و غر زدن او را تماشا کنم. من می‌خواستم او نگران کارهایی باشد که می‌توانم انجام دهم یا بگویم.» او در ایمیلی گفت. حدس می‌زنم می‌خواستم به او نشان دهم که او تنها فرد صاحب قدرت نیست.»

موری با اسکینر، که در سال 1976 توسط فرملین مورد حمله قرار گرفت، صحبت نکرده است، چندین سال پس از اینکه موری گفت که او را هدف قرار داده است. اما موری گفت که همیشه از خود می‌پرسید که آیا فراملین قربانیان دیگری هم دارد و آیا ممکن است برای یکی از دختران مونرو اتفاقی بیفتد. او گفت: «این همیشه به نوعی در پس ذهن من بوده است، اما تا قبل از مقاله (اسکینر) هرگز به آن فکر نکرده بودم.

اکنون او امیدوار است که سایر قربانیان احتمالی به اندازه کافی احساس امنیت کنند تا جلو بیایند. او گفت: “به عنوان قربانی، هیچ شرمی در این کار وجود ندارد.”

سال ها پس از تصادف، زمانی که موری بالغ بود، مادرش دوستی جدیدی با فرملین برقرار کرد. او گفت که در آن زمان، رابطه او با مادرش تیره شد و او هرگز در مورد این دوستی که مدت کوتاهی بود با او روبرو نشد. وب همچنین مشکوک است که پدر آنها بی سر و صدا دوستی با شوهر مونرو را حفظ کرده است. پدر و مادر هر دو فوت کرده اند.

موری از طریق ایمیل گفت: “معمای واقعی این بود که چگونه والدینم متوجه شدند که او یک شکارچی است که باید از دخترشان دور می شد و با این حال همچنان از دوستی خود لذت می برد.” این که چگونه یک شوهر و حداقل دو دوست پیدا کرد که می توانستند آگاهانه رفتار نفرت انگیز و جنایتکارانه او را نادیده بگیرند، واقعاً گیج کننده است.»

با این حال، در پایان، او از مادرش برای انجام “کار درست در آن زمان” سپاسگزار است، به خصوص وقتی تجربه خود را با اسکینر مقایسه می کند.

او گفت: «این احتمالاً مهمترین کاری بود که او برای من انجام داد. “اطمینانی که به شما می دهد تا مورد اعتماد قرار بگیرید، بسیار مهم است.”


این گزارش توسط Canadian Press برای اولین بار در 7 آگوست 2024 منتشر شد.

دیدگاهتان را بنویسید