روز 6ساعت 8:40ستاره های پروژه جادوگر بلر با میراث پیچیده او کنار می آیند
در سال 1999، مایکل سی ویلیامز در صدر جهان بود.
این بازیگر قبلا ظاهر می شد آخر شب با کانن اوبراین پس از شرکت در پروژه جادوگر بلرفیلم ترسناکی که استخوانهای میلیونها تماشاگر سینما را تکان داد.
یک سال و نیم بعد، کار بازیگری به پایان رسید و ویلیامز مشغول فروش هات داگ در رستورانی در بلوار هالیوود بود. یک روز، مشتری او کمدین و مجری مشترک اوبراین، اندی ریشتر بود.
او یکی از آن نگاه های دلسوزانه را به من کرد و به نوعی گفت: چه خبر، مرد؟ چرا هات داگ را ورق میزنید؟ ویلیامز به یاد می آورد که آن فیلم بیشتر از خدا درآمد داشت.
گفتم اگر می دانستم اینجا نبودم.
ویلیامز و همبازی اش جاشوا لئونارد که همچنان در صنعت فیلم به کار خود ادامه می دهند، با او صحبت کردند روز 6 در مورد ماهیت غیر معمول پروژه جادوگر بلرزمانی که در سال 1999 اکران شد، اثری ماندگار در رسانههای ترسناک گذاشت، اما همچنین آثار ماندگاری که بر روی آنها و همبازیشان هدر دوناهو بر جای گذاشت.
این سه نفر با نفرت و آزار مردمی مواجه شدند که احساس میکردند توسط بازاریابی فیلم فریب خوردهاند، و همچنان خواستار غرامت منصفانه و پرداختهای باقیمانده مرتبط با فرنچایز فیلم بودند که در 25 سال گذشته تنها رشد کرده است.
لئونارد گفت: “این شدید بود و جنبه هایی از تروما وجود داشت.”
“هیچ کس از سمت استودیو وارد نشد… گفت: “اوه مرد، این باید سخت بوده باشد.” شاید دفعه بعد بتوانیم به شما هشدار دهیم [a sequel is] آشکار خواهد شد. شاید بتوانیم به شما کمک کنیم تا قبوض درمانی را که بیش از 20 سال است پرداخت کرده اید، بپردازید.»
این فیلم به نویسندگی و کارگردانی دنیل مایریک و ادواردو سانچز، داستان سه جوان را روایت می کند که برای فیلمبرداری مستندی درباره یک افسانه محلی به نام جادوگر بلر به جنگل می روند.
این فیلم برای تکرار فیلمبرداری فیلمبرداری فیلمبرداری شده برای یک فیلم مستند توسط شخصیتها، یک سال پس از ناپدید شدن و مرگ احتمالی آنها کشف شد. ویلیامز، لئونارد و دوناهو به عنوان کارگردانان آماتور بازی کردند و از نام واقعی خود در فیلم استفاده کردند.
ویلیامز گفت: «برای من واقعاً هیجانانگیز بود که بخشی از چیزی آزمایشی باشم.
“یک کار برجسته از ترس و وحشت”
پیتر کوپلوسکی با هم آلین بود پروژه جادوگر بلر رازآلود بازاریابی به عنوان یک دانش آموز راهنمایی در سال 1999 – اگرچه او به یاد می آورد که در آن زمان آنقدر ترسیده بود که واقعاً آن را تماشا نمی کرد.
من مقالههای روزنامهها را در مورد آن قطع کردم، مجله تایم دارم که فیلمسازان روی جلد آن قرار دارند. کوپلووسکی، برنامهریز ارشد جشنواره بینالمللی فیلم جنون نیمهشب تورنتو، برنامهای که از آن به عنوان «ترسناکترین، عجیبترین و هیجانانگیزترین» توصیف میکند، گفت: من این مستند تلویزیونی را تماشا کردم و به نظر میرسید که یک قطعه واقعی از فیلم پیدا شده است. ژانر فیلم.
او سرانجام سال ها بعد آن را به عنوان تحقیق در حین فیلمبرداری فیلم خود در جنگل تماشا کرد. او گفت: «فکر میکنم این یک اثر ترس و وحشت واقعاً خارقالعاده است.
تماشا | تریلر فیلم The Blair Witch Project از سال 1999:
او گفت که این همچنین یک نمونه عالی از وحشت عامیانه بود، که اسطوره جادوگر بلر را با داستان های دست دوم، گاهی متناقض، ساخت که از نیروهای ناشناخته مسن تر از خودمان صحبت می کرد.
“من فکر می کنم ترسناک ترین چیز در مورد [the film] هر چیزی است که نمی توانید ببینید، اما احساس می کنید جایی آنجاست.”
واقعیت یا تخیل
پروژه جادوگر بلر بیش از 250 میلیون دلار ساخته شد که یک رکورد برای یک فیلم مستقل در آن زمان بود. این در حالی است که دستمزد اولیه بازیگران اصلی برای هر بازیگر 1000 دلار آمریکا برای دو هفته فیلمبرداری بود. به گفته نیویورک تایمز، نهایتاً در سال 2004 مبلغ 300000 دلار غرامت به آنها پرداخت شد، اما این امر آنها را از باقیماندههای آتی جلوگیری کرد.
استفاده از نام واقعی آنها در فیلم نیز عواقب غیرمنتظره ای داشت.
برای کمک به ایجاد تعلیق در مورد واقعی بودن فیلم و داستان، به بازیگران دستور داده شد که تقریباً یک ماه پس از شروع آن سکوت کنند و تنها پس از پایان یافتن سر و صدای اولیه در برنامه های گفتگو و جلد مجلات ظاهر شوند.
دوستان نزدیک و اعضای خانواده ماهیت پروژه را می دانستند، اما با سؤالاتی در مورد اینکه آیا مایکل، جاشوا و هدر واقعاً مفقود شده بودند، بمباران شدند. ویلیامز گفت که پروفایل های IMDb آنها به طور خلاصه آنها را به عنوان مرده فهرست کرده است.
این محو شدن واقعیت و تخیل به این معنی بود که بازیگران در یافتن نقش های جدید با مشکل مواجه می شدند. ویلیامز مکالمه ای را با یک کارگردان بازیگر که به سادگی باور نمی کرد آنها در آن گفتگو هستند را به یاد آورد پروژه جادوگر بلراما آنها با یک شکست معتبر ثبت شدند.
لئونارد با اضافه کردن سردرگمی گفت که آنها هدف آزار و نفرت قرار گرفتند – حداقل تا حدی به این دلیل که برخی از بینندگان احساس کردند بازاریابی آنها را گمراه کرده است تا فکر کنند فیلم روایت واقعی وقایع است.
لئونارد گفت که دوناهو “سطحی از جنون را تحمل کرد که من و مایک حتی مجبور نبودیم آن را لمس کنیم.” دوناهو از آن زمان به طور قانونی نام خود را تغییر داده و از بازیگری کناره گیری کرده است. او از مصاحبه با روز 6.
کوپلووسکی گفت که احتمالاً هیچ تقلیدکنندهای نمیتواند مرز بین داستان و غیرداستان را تا سطحی که نسخه اصلی 1999 انجام داد محو کند – و شاید این برای بهترین باشد.
ممکن است این یک ترفند جادویی باشد که فقط یک بار می توانید انجام دهید. و بدیهی است که این عواقب داشت.»
تماس برای باقی مانده، مشاوره
در ماه آوریل، لئونارد در رسانه های اجتماعی پستی منتشر کرد و از استودیوی فیلمسازی لاینزگیت خواست تا به خودش بپردازد، ویلیامز و دوناهو به عقب افتاده و پرداخت های باقی مانده در آینده برای حضورشان در پروژه جادوگر بلرو همچنین “مشاوره معنی دار” برای دنباله های آینده و چند رسانه ای مرتبط.
این مدت کوتاهی پس از آن رخ داد که Lionsgate از راهاندازی مجدد این سری خبر داد. بازیگران اصلی گفتند که با این پروژه ارتباط نداشته یا درگیر آن نیستند، اگرچه کلیپ های آرشیوی و تصاویر آنها در مواد تبلیغاتی ظاهر می شود.
“این حتی در مورد پول نیست. لئونارد میگوید که فقط به خاطر چیزی که بر ما انسانها تأثیر میگذارد دیده و مورد احترام و شناخته شدن است.
CBC برای اظهار نظر در مورد نامه سرگشاده لئونارد با Lionsgate تماس گرفت، اما استودیو از اظهار نظر خودداری کرد.
لئونارد علیرغم مسیر عجیبی که او و همکارانش طی کردند، به خاطر «ارتباط مقدس» که توانست با طرفداران فیلم از آن لذت ببرد سپاسگزار است.
او به یاد می آورد که چگونه یک بار در یک همایش با یک مادر و دختر آشنا شد. مادر یک تی شرت جادوگر بلر را آورد که متعلق به پسر مرحومش بود که اخیراً بر اثر مصرف بیش از حد درگذشت.
او به یاد می آورد: “آنها به سمت ما آمدند و هر دو گریه می کردند و او گفت: “باورم نمی شود که با شما بچه ها ملاقات کنم.”
مادر این مرد به لئونارد گفت که امضا کردن آن پیراهن باعث میشود او دوباره با پسرش احساس ارتباط کند.
“گاهی اوقات این چیزی است که من را در طول روز تجربه می کنم – بتوانم آن تجربه را با کسی داشته باشم و واقعاً ارتباط برقرار کنم. در عمیق ترین سطح انسانی… به دلیل انجام این کار ما اعتبار می دهد.»